■ اگر من بزرگ نمی شدم بخش عمومی

اگر من بزرگ نمی شدم ، پدرم هنوز زنده بود...

اگر من بزرگ نمی شدم ، موهای مادرم سفید نمیشد...

اگر من بزرگ نمی شدم ، مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید...

اگر من بزرگ نمی شدم ، تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود...

اگر من بزرگ نمی شدم ، غروب جمعه برایم دلگیر نبود...

اگر من بزرگ نمی شدم ، هیچوقت نمی دیدمت و دلم برایت تنگ نمیشد...

ای کاش من همیشه کودک می ماندم چقدر گران تمام شد بزرگ شدن من …

چهارشنبه 26 آذر 1393 ساعت 15:15

آراء

محسن مطلع ، نرگس حسینی اصلی ، سارا احدی ، مطلب کیانی زاد

نظرات

نرگس حسینی اصلی

11:15 پنجشنبه 27 آذر 1393

سلام...

خدا پدرتون رو رحمت کنه...

خوبه ک بزرگ شدید چون سارا کوچولو هست کنارتون

مهندس هم یک دختر داره

آوینا

روح بزرگ مهندس درش دمیده شده

م حسینی

19:14 پنجشنبه 27 آذر 1393

سلام.ممنونم

یکبار دیدمش انگار.عکسش را بگزارید.بعدا یه رونوشت از داستان تصادف من و مهندس در راه برگشت از تهران میزارم.یکبار این قضیه رو شب میلاد امام زمان عج وقتی مجری یک برنامه بودم تعریف کردم.البته اسم نگفتم.اگر هم می گفتم نمیشناختن.

نرگس حسینی اصلی

20:31 پنجشنبه 27 آذر 1393

سلام...

خدا رحم کرد که در اون حادثه اتفاق بدی برای شما و مهندس پیش نیامد...

آوینا خیلی مهربون و دوست داشتنی هست... مثل پدر و مادرش

میذارم عکسشو

م حسینی

22:02 پنجشنبه 27 آذر 1393

بله فریاد یا امام زمان عج مهندس نجاتمان داد و امداد اقا را آنجا دیدم و گرنه راننده کامیون که خواب بودو نصف ماشین مچاله شد.البته درمسیر بحث ها و حدل هایی بین من و مهندس شد که بماند...

بهزاد نعیمی

05:33 شنبه 29 آذر 1393

خداوند صبر جزیل عنایت بفرمایید.وایشان را مورد رحمت قرار دهد خداوند را در سخترین شرایط شکر گذار باشین که حتما چنین است من هم پدر عزیزم را دوماهی میشود از دست داد ه ام وخداوند را همیشه شاکرم که او دانا و تواناست به آنچهکه در سرنوشت انسان موج میزند.